شعر(poetry) چنان که ریشهشناسی و لغتشناسی اش میگوید، به صورت "پوئسیس" یونانی یعنی آفریدن، ساختن، قرار دادن، استقرار نو بهجای کهنه، واقعی بهجای معمولی.
شعرهای گربهای استنلی بارکان، که در این مجموعه تحت عنوان «پامپرنیکل» گردآوری شدهاند، شامل یازده شعرِ نوشته و منتشر شده طی سه-چهار دههی گذشته، مصداق کاملی از این تعریف اند، از شعر، از پوئسیس، مبتنی بر ذات و کاراکتر گربه، با سادگییی پیچیده، پر رمز و راز، با نقب و نفوذی عمیق و واقعی به درون و سرشت گربههایی که به تصویر میکشد، هم "نه چندان موفق در تطبیق خودش با تغییرات" و "در مسیرهای همیشگیش"، و هم "خاص، منحصر به فرد، بی نظیر". این شخصیت ضد و نقیض گربهها، شباهتهای درون-گونهای میان گربهها در کنار جزئیات فردیشان، هر گربه را "متفاوت از گربههای دیگر" میکند، که در مجموع موجودی کامل و مستقل و خاص را پیش روی ما میگذارد، مانند شخصیت و فردیت شاعر و هر شعر، مانند هر اثر هنری، هر کدام با هویت و فردیت خاص خود. درواقع، فردیت عنصر محوری شعر است بهطور اخص، و ادبیات و هنر بهطور اعم، زیرا که عنصر محوریِ هستی و وجود و جهان است. البته این محور و مرکز، فردیت، خودش مرکز و عنصر محوری دیگری دارد: تضاد. گربه استعارهای است برای این مرکز هستی و مرکز فردیت: پارادوکس. این مضمون اصلی این شعرهاست، در کتابی که پارادوکس را به شکلی دیگر نیز بازتولید میکند؛ تولید کتابی برای خوانده شدن،
توسط کسی که یک یا چند گربه دارد، نشسته بر مبل، کتاب در دست، مشغول مطالعه، با گربهای "نیازمند توجه" که دور و بر رقیب میلولد، دور و بر کتاب، "کتابی مثل همین".
محمد نجفی
شاعر و منتقد ادبی