اوروبروس



اوروبروس

  

همیشه پس از پایان آغازی هست،
  اوروبروس رمانی در یک صدو چهل و شش صفحه است که در پانزده فصل پی در پی توسط سپیده زمانی نوشته شده. رمان را نشر مهری در لندن به سال 2017 منتشر کرده و این نوشته به قصد آشنایی اولیه مخاطب با کتاب است.
رمان مربوط به دوره ای تاریخی در ایران است که خانواده ای تبريزى به دليل فعاليت هاى سياسى پدر خانواده به مازندران تبعید می شوند تا از بحبوحه در گیری های محل زندگی خود به اجبار مهاجرت کرده باشند.
دوره ملوک الطوایفی که بر برخی از نقاط ایران در شرایط تاریخی حاکم بود و زندگی رعیت تابع نوسانات احساس طبقاتی دستخوش تغیر بود.
عنوان اوروبروس برگرفته از تمثیلی نمادین از اساطیر یونان باستان اخذ شده. چنانچه در دانشنامه ویکی پدیا به این مفهوم پرداخته می شود اوروبروس؛ مار یا اژدهایی ست که دم خود را به دهان گرفته تا خودش را بخورد. واین نماد نشانه چرخه ابدی تناسخ یا ابدیت است. این نشانه به مفهوم چرخش هستی به سوی نیستی و نیستی به هستی هم برداشت می شود. اوروبروس واژه ای با تبار یونانی ست متشکل از دو جزء که شامل؛ اورا( به مفهوم دم) و بوروس ( به مفهوم خوردن) است. و روی هم رفته ترکیب این دو مفهوم معادل ؛ او که دم خود را می خورد است. این مفهوم مدخلی بر رمان است که با آیه ای از کتاب مقدس عهد عتيق خروج ١٥:٢٦ آغاز می شود. خداوند فرمود هرآینه اگر قول یهوه، خدای خود را بشنوی، و آن‌چه را در نظر او راست است به جا آوری، و احکام او را بشنوی، و تمامی فرایض او را نگاه داری، همانا هیچ یک از همه‌ی مرض‌هایی را که بر مصریان آورده‌ام بر تو نیاورم، زیرا که من یهوه، شفادهنده‌ی تو هستم. در اين آيه بر درستكارى شرط رستگارى ابدى تاكيد شده و اين مشروط بودن نيز مى تواند تداعى كننده چرخه تداوم باشد .
همان طور که در ابتدا بدان اشاره شد رمان شامل پانزده فصل است که فصول مختلف نه با شماره که با عناوینی احاله به متن می شوند تا ماهیت مفهومی وزبانی فصل مورد نظر را به مخاطب نشان دهند. دیدگاه روحانی حاکم بر رمان مبین این مفهوم است که شخصیت ها در پس زمینه زندگی خود با عقاید و باورهای روحانى به مصاف زندگی می روند تا بازتاب هرآنچه بر آنها می گذرد در این وادی به قضاوت نشسته شوند.
رمان با الهام از دیدگاه کلاسیک سفر قهرمان پایه گذاری می شود و این سفر که با تعریف ؛ استوارت ویتیلا در کتاب اسطوره و سینما؛ شامل سفری دوازده مرحله یست ؛ شخصیت را در این کش و قوس پر پیچ و تاب حوادث دچار چالش کند. زبان رمان و ساختار آن در کلیت بر اصول مدرنیته بنا گذاشته شده و این رفت و برگشت زمانی یادآور رمان های امروز جهان است. مفهوم مهاجرت در رمان چنانکه امروز ازآن برداشت متفاوتی استخراج می شود وجه غالب درروایت است و مخاطب در اولین گام تا روند روبه پایان اثر با این ویژگی همچنان همراه است. دیدگاه روحانی حاکم براثر از همان ابتدا قرارداد اینگونه دیدن را پیش روی خواننده قرار می دهد که نویسنده ازین مدخل برای جهان پیش روی مخاطب بهره جسته. "" یکی از روزهای فروردین بود و حیاط پر از بنفشه. همین جا در ایوان نشسته بود که دیدمش . نه اینکه قبلن ندیده بودمش، نه ، دیده بودمش. اما آن روز فرق داشت. در ایوان نشسته بود و در سکوت برای کبوترها دانه می ریخت . شبیه گل ها بود . خدا فرستاده بودش."" (فصل اول سطر سوم تا ششم) جوزف کمبل در کتاب قدرت اسطوره می گوید: هنرمند کسی است که اسطوره رابه دوره و زمانه خود انتقال می دهد. در اوروبروس هر کارآکتری که به مانایی خود اعتمادی بی بدیل دارد دچار این چرخش نوسانی می شود که باید برای پس ازخود نیز میراثی برجانهد.
موضوع مهاجرت که در دنیای امروز مولفه های مختص به خود را یدک می کشد در رمان حضوری ناگزیر دارد و از هر دو حیث( چه آنکه مهاجرت خود خواسته باشد یا آنکه به جبر برانسان تحمیل شود) بدان پرداخته می شود. پرداختن به آداب و مفاهیم فولکلوریک در رمان هم یکی از مولفه ای دیگر است که توسط نویسنده بدان توجه عمیقی شده. تر کیب آداب قومی و رفتارهای فولک که در جای جای ایران بخش عمیقی از رفتارها را متاثر ازخود می بیند در رمان کارکرد قابل توجهی را به خود معطوف کرده. طی مراحل مختلف آنچنان که در سفر قهرمان بر شخصیت اسطوره ای احاطه دارد درکتاب به خوبی مشهود است و قهرمان برمدار جبر و اختیار بی آنکه وضعیت را قضا و قدری نشان دهد راه خود را در پیش می گیرد.
از نکات قابل توجه در کتاب استفاده نویسنده از چند منظر روایی ست که خواننده را در بهترین وضعیت در درک مفاهیم داستان قرار می دهد. زاویه دید سوم شخص كانونى با گردش در ميان كاراكترهاى رمان مبين نگاه عميق نويسنده به وقايع از منظر چرخش ميان آنهاست و مخاطب را از بهترین نقطه در جریان حوادث قرار می دهد و چشم اندازى آشنا را پیش روی مخاطب می گشاید. همه حوادث بر روال معهود است و آنچه که در پس زمینه رمان اتفاق می افتد در هاله ای از فراموشی قرار می گیرد. حال و هوایی دراماتیک که از چشم انداز تراژیک مخاطب را کمی دور می کند رابطه عاشقانه ای از نوع عشق افلاطونی ست. این نگاه مخاطب را به عرصه نمادین پرداختن به این مفهوم در ادبیات کلاسیک خصوصن نظم و نثر کهن فارسی نزدیک می کند ؛ آنجا که همیشه معشوق در حسرت رسیدن به عشق همچنان وا می ماند و این نشانی ست برتعهد نویسنده که ملهم از ادبیات کهن این مرزوبوم می باشد.
در کتاب، آنجا که پیرمردی در قبرستان برسر گور جوان از دست رفته خود شعری فولکلوریک می خواند(صفحه 129فصل زائر غریب، سطور پایانی صفحه و معنی آن در پی نوشت همین فصل) بار تراژیک سفر قهرمان ما در رمان به اوج دهشت خود نزدیک می شود و در همین فصل گره گشایی اتفاق رمان به وقوع می پیوندد، در صفحه سفید این سطور می شود به غربت غریب گونه مهاجرت خودخواسته پی برد! نقطه ای که مارا در یک تمثیل اسطوره ای با حوادث زمانه خود بر ترازویی از قضاوت خود خواسته قرار می دهدتا بیشتر به موضوع مهاجرت نگاهی ژرف و خالی از پیش داوری بیندازیم. رمان را باید درآرامشی خلسه گونه خواند تا به این باور رسید که همیشه پس از پایان آغازی هست.  

خرید
نسخه کتابی
اوروبروس


$۱۵

ارسال از طریق پست
PayPal پرداخت از طریق
پی پال


Share by: